- تفتین کردن
- آشوب کردن دو بهم زدن: (در میان دوستان تفتین کند)
معنی تفتین کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کاویدن باز رسیدن نیک جستجوکردن کاویدن تفحص کردن بازرسی کردن
Ransack
обыскивать
durchsuchen
обшукувати
przeszukiwać
vasculhar
saccheggiare
registrar
fouiller
doorzoeken
menggeledah
खंगालना
talan etmek
kuchafua
তল্লাশি করা
چھان بین کرنا
گماردن، گماشتن
نکوداشتن، بنیک داشتن
برآورده کردن، برآوردن
لعنت کردن
آفرین گفتن، احسنت گوئی
زیور کردن زینت دادن زیور کردن
ماژیدن شادمانی نمودن شادی کردن، گردش کردن
جداکردن از هم گشودن
سفرنگیدن نیکژیدن گزارش کردن بیان کردن شرح دادن، تشریح معنی و لفظ آیات قرآن
جدا کردن، پراکنده کردن، کم کردن کاستن، جدایی، کاهش، کم کردن عدد کوچکتر از عدد بزرگتر کوچکتر را مفروق و بزرگتر را مفروق منه گویند، جمع تفریقات
کوتاهی کردن کوتاه آمدن مقابل افراط کردن، تباه کردن ضایع ساختن